هادی مرزبان:

برخی اسیر ایسمهای آنطرف می شوند

يکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲
- من در انگلیس تحصیل می‌کردم تا سال 1358؛ آن‌زمان همه دانشجویانی که خارج از کشور تحصیل می‌کردند به ایران آمدند و من هم به ایران آمدم تا حق خودم را بگیرم چون عاشق ایران و نمایش ایرانی هستم.
- تله تئاتر تا مدت‌ها در تلویزیون پخش می‌شد، نمی‌دانم چرا شیشه تله تئاتر در تلویزیون خشک شد و همیشه سئوالم این بود که چرا تلویزیون تله‌تئاتر ایرانی کار نمی‌کند. تلویزیون می‌توانست در دوران کرونا به کمک تئاتر بیاید، اما نشد.
- من در زندگی فقر و بی عدالتی تجربه کردم و می‌شناسم، شهوت روی صحنه رفتن ندارم، شما امکان ندارد نمایشی از من ببیند که در آن به فقر و بی‌عدالتی نپردازم.
- من اغلب نمایشنامه‌های مهم رادی را روی صحنه بردم. آخرین نمایشی که با دیدن رادی اجرا کردم لبخند باشکوه آقای گیل بود.
- زمانی که اکبر رادی مریض بود پیش ایشان رفتم و گفتم اجازه بدید که به وزارتخانه بگویم کارهایی انجام دهند، شما متعلق به خودتان نیستند. ایشان گفت که چه شود، یک سال دیگه باشم، دوسال دیگه چلوکباب بخورم.
- برخی اساتید دانشگاه‌های هنر ما به محض اینکه از فرودگاه امام پرواز می‌کنند، شناسنامه و هویت ادبیات و همه چیزشان یادشان می‌رود و اسیر ایسم‌های آنطرف می‌شوند.
- مد شده ما خودمان را آویزان بزرگان هنر آنطرف آب کنیم، در حالیکه مردم عاشق شعر و ادبیات ایرانی هستند.
- در نمایش تانگوی تخم مرغ داغ، تصور بعضی این بود که می‌خواهیم رقص اجرا کنیم درحالی که ماجرا این بود که در نمایشنامه اکبر رادی آمده است: ماموران ساواک آخر شب مست لایعقل به زندان مراجعه می‌کردند، بعضی زندانیان سیاسی را می‌آوردند تخم مرغ داغی را به آنها فرو می‌کردند و اینها را رها می‌کردند و لذت می‌بردند از این بالا و پایین پریدن های اینها که درد می‌کشیدند.
- جای تاسف دارد که ادبیات نمایشی ایران را در دانشگاه‌ها نادیده می‌گیرند.
- من وقتی کار می‌کنم حالم خیلی خوب است وقتی کار نمی‌کنم انگار یک گمشده دارم.
 
https://vatanonline.ir/vdcg4.9xaak9yrrp.html
نام شما
آدرس ايميل شما